دوباره داره شروع میکنه. بعد از ظهر پایین مبل دراز کشیده بود و گوشیش دستش بود. رفتم بشینم روی مبل یهو گوشیشو جا به جا و بعدش سریع خاموشش کرد. ولی من دیدم توی دایرکت یکی بود.
بعدش همینجوری گوشیش توی دستش بود. بلند شد نشست گفت راستی امتحانات کی شروع میشن دقیقاً؟
بهش چشم غره رفتم و جوابشو دادم و میدونم که فهمید فهمیدم داره یه غلطی میکنه.
بعدش بلند شد رفت توی تراس به بهونه سیگار کشیدن ولی گوشیشو با خودش برد