با دوست و همکارام صمیمی هستیم و روابطمون خوبه...ولی امروز فهمیدم بدون اینکه به منم بگن همگی قرار کافه گزاشتن 💔
برای همه تولد گرفتن و تولد من که شد خودشونو زدن به اون راه 💔
دوست صمیمیم از ظاهر فقط باهام خوب بود ...
خاستگارم تحقیرم کرد و بهم زد و آخرشم همه چی سرمن خراب شد خانوادم بدترین حرفارو زدن بهم
خدااااا دیگه خسته شدم ....
به قدری تنهام و کسی رو ندارم که پول تراپیست میدادم که باهاش حرف بزنم فقط،چون کسی رو نداشتم که دردو دل کنم ...
این از بچه گی باهام بود تنهایی جزوی از من شده انگار تقدیرمه
میترسم روزی بشه بمیرم و کسی خبر دار نشه