بچه ها اسيب ميبينن الان جدا بشي
چون پدر بدي نبايد باشه اينطوري ك ص اول گفتي
يكي از دوستان ما هم همچين حسي رو تو اين سن و سال داشت يكي دو سال كمتر
رفت ارشد خوند كارگاههاي مختلف رفت شاغل شد شغل پاره وقت غير دولتي ك كاملا تخصصي رشتش بود و بعدش دكترا و بعدش برا خودش كارش رو گسترش داد و الانم توي دانشگاه حق تدريس درس ميده و كلي كارگاه و دوره هاي اموزشي هم ميذاره واسه بقيه
از اول هدفش اين بود منتهي بخاطر بچه نتونست بعدشم شوهرش نحدودش ميكرد و همكاري نميكرد تا اينكه سالها گذشت و شوهرش با كلي شرط و شروط حاضر ب همكاري شد( همكاري هم اين بود ك مانعش نشه نه ك كار خاصي كنه)