2733
2734
عنوان

با خانوادم راجب به طلاقم صحبت کردم

248 بازدید | 21 پست

کمتر از یک ساله عقد کردم

این اقا قبلا عقد بودن جدا شدن یعنی ۸ سال پیش

به گفته خودشون و بقیه دختره علاقه ای نداشته و خیانت کرده 

خیلی تحقیق کردیم گفتن خواستگارم صبوره ادم خیلی با اخلاق و با محبتیه  و همینطور اهل زندگی

با این وجود من و خانوادم راضی نبودیم ک خواستگارم بیخیال نمیشد و کلی اشنا واسطه کرد ک من راضی شدم با وجود مجرد بودنم و ۱۲ سال اختلاف سنی جواب بدم 


الان هم مشکلم فقط با ی چیزه اونم اجبار و اصرارش تو زندگیم ک ازادیمو گرفته

میخواد غرورمو خورد کنه

برادر شوهرم خونشون کنار مادرشوهرمه هر وقت اونجاییم چشم تو چشمیم باهاشون ی بار تو این ی سال تعارف نکرده مارو 

مادرشوهرم جلو من دائم از اون عروسش تعریف میکنه درصورتیکه منم اندازه اون دارم کار میکنم براش

خواهرشوهرم هر کاری براش انجام میدم نمیبینه سعی داره با حرفاش کارای منو بی ارزش نشون بدا 

مثلا اینکه تو ک حرفه ای نیستی

یا مثلا این دسرت خوب نبود و غیره


من بچه نیستم منو دوست ندارن به جهنم خب کمبود محبت ک ندارم منم کمتر میرم دیدنشون ک کمتر اذیت بشیم 

شوهر منم به زور میخواد منو بچسبونه ب اینا


اصل مشکل من همین زوری بودن حرفای شوهرمه


پدرم هم حقو به من داد ک کار شوهرت اشتباهه اگه دوست نداری جایی بری حق نداره مجبورت کنه 

من نمیدونم تو دلت چی میگذره ولی حاضرم قسم بخورم ب اون لحظه ای ک کلی درد میکشی و چشمات پر از اشکه، خدا تو رو میبینه " خدا بی دلیل خواسته ای رو تو دلمون نمیذاره "

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

همین که پدرت پیشتیباتنتون خوبه ولی حتما قبلش یه مشاور برو. اگه تهرانی ادرس یه مشاور خوب بهت بدم. 

ام البنین دخیلم، درمانده و ذلیلم تا ندهی مرادم، دست از تو برندارم       کاربری جدید نیستم کاربری قبلیم ترکید . هیچ وقت حلال نمیکنم اون شخص که منو بخاطر اینکه حاجت نگرفت تهمت زد ترکوند هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت. عاشقتونم  . بابام به رحمت خدا رفته. کاش زنده بود. لطفا برای ازدواجم دعا کن
نمیتونی سرسنگین بری بیای هیچ کاری هم براشون نکنی؟ 

با حرفاشون اذیتم میکنن

من نمیدونم تو دلت چی میگذره ولی حاضرم قسم بخورم ب اون لحظه ای ک کلی درد میکشی و چشمات پر از اشکه، خدا تو رو میبینه " خدا بی دلیل خواسته ای رو تو دلمون نمیذاره "
همین که پدرت پیشتیباتنتون خوبه ولی حتما قبلش یه مشاور برو. اگه تهرانی ادرس یه مشاور خوب بهت بدم.&nbs ...

شنبس نوبت گرفتم

من نمیدونم تو دلت چی میگذره ولی حاضرم قسم بخورم ب اون لحظه ای ک کلی درد میکشی و چشمات پر از اشکه، خدا تو رو میبینه " خدا بی دلیل خواسته ای رو تو دلمون نمیذاره "
شنبس نوبت گرفتم

خوب کردی منم یه خواستگار داشتم عجیب بود رفتارش وقتی با مشاور حرف زدم گفت فقط فرار کن فرار

ام البنین دخیلم، درمانده و ذلیلم تا ندهی مرادم، دست از تو برندارم       کاربری جدید نیستم کاربری قبلیم ترکید . هیچ وقت حلال نمیکنم اون شخص که منو بخاطر اینکه حاجت نگرفت تهمت زد ترکوند هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت. عاشقتونم  . بابام به رحمت خدا رفته. کاش زنده بود. لطفا برای ازدواجم دعا کن
آدم زورگو خودخواهه آدمییه که فقط به فکر خودش و خواسته های خودشه

بخدا من اصلا مجبورش نمیکنم صحبت میکنم راجب خواستم اگه حرفاش منطقی بود میپذیرم اون فکر میکنه من منفیم

دائم انگ منفی بودن میچسبونه به من

من نمیدونم تو دلت چی میگذره ولی حاضرم قسم بخورم ب اون لحظه ای ک کلی درد میکشی و چشمات پر از اشکه، خدا تو رو میبینه " خدا بی دلیل خواسته ای رو تو دلمون نمیذاره "
متاسفانه همچین آدمایی فقط حرف خودشون قبول دارن

متاسفانه همیشه اینجوری نیس اگه بود قاطعانه تصمیم میگرفتن ک جدا بشم 

فقط نقطه ضعفش خانوادشن جلو اونا منو مجبور میکنه

روزای اول هوامو داشت ک زور نگن بهم اذیتم نکنن ولی الان کاملا بی تفاوت شده

من نمیدونم تو دلت چی میگذره ولی حاضرم قسم بخورم ب اون لحظه ای ک کلی درد میکشی و چشمات پر از اشکه، خدا تو رو میبینه " خدا بی دلیل خواسته ای رو تو دلمون نمیذاره "
میشه بگین چطوری بود؟ از این بابت میگم که اشتباه نکنم

یه بار نامزد کرده بود جدا شده بود

 گفت دوسش نداشتم بخاطر پولم منو میخواست

 بعد این برای همه حرف های مادرش واسطه میکرد 

مثلا به مادرش میگفت که به من حرف بگه خودش نمیگفت به شدت وابسطه به مادرش بود تو تحقیقات هم خیلی تعریفش میکردن. بعد حرف زدن مشکلاتی از زندگی خونوادگیش فهمیدم اینا رو به مشاور گفتم همه رو گفت که این پسر به شدت افسرده است فرار کن فرارو حالامن خیلی خلاصه بهت گفتم

ام البنین دخیلم، درمانده و ذلیلم تا ندهی مرادم، دست از تو برندارم       کاربری جدید نیستم کاربری قبلیم ترکید . هیچ وقت حلال نمیکنم اون شخص که منو بخاطر اینکه حاجت نگرفت تهمت زد ترکوند هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت. عاشقتونم  . بابام به رحمت خدا رفته. کاش زنده بود. لطفا برای ازدواجم دعا کن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   تارااحمدی  |  58 دقیقه پیش