فامیل نزدیکه من خیلییی باهاش صمیمی بودم اونم همینطور
فقد اون میدونس که تو رابطم
بعد چند وقت بخاطر ی مسائلی رابطمو باهاش خیلی کم کردم درحدی که ماهی ی بارم باهاش حرف نمیزنم
بعد منو نامزدم قصدمون ازدواجه خونواد اون کاملا درجریانن منم مامانم میدونه به بابامم گفته که همچین خاستگاری داره
اونم یجورایی جوابش مثبته
بعد من درمورد خاستگاری و این چیزا به فامیلمون نگفتم
دوس نداشتم فعلا کسی متوجه بشه تا وقتی که همه چیز کاملا مشخص نشه
چن روز پیش زنگ زد جواب دادم داشتیم حرف میزدیم بهو گفت راستی من به مامانم گفتم!
منم واقعا جا خوردم اصلا ازش انتظار نداشتم
الان ازین میترسم که مامانش بره به بقیه بگه
بعد به گوش بابام برسه مخالفت کنه
مثلا میخاس خودشو خوب نشون بده منو بد کرد
چیکار کنم الان..