من یادمه پدربزرگم که فوت کرد من چهارسالم بود تا ۱۶سالگیم هرسال مراسم میگرفتن کلا تو محل همه اینجوری بودن بعد فککن هرسالم شلوغ میشد یه بهونه هم میشد فامیلا بعد مدت ها دور هم جمع میشدن کلی حرف میزدن چون مثلا فامیلای مادرم راه دور بودن دیر به دیر میدین همو
ولی الان فوووقش دو سه سال مراسم بگیرن
نمیگم خوبه یا بده یهو به ذهنم رسید چقدر همهچی تغییر کرد
یادش بخیر بچه های فامیل اون روز تا ۱۲شب باهم تو یه اتاق بازی مبکردیم
دلم گرفت