2752
2734
عنوان

مادرشوهر خودشو دعوت کرده خونمون

| مشاهده متن کامل بحث + 1901 بازدید | 50 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

دقیقا همش دارم به این فکر میکنم...عقلم به هیج جا نمیرسه

ان شاء الله که هم حال روحی جسمی تون خوب میشه هم یه راه درست پیدا میکنید

به نظرم همین شرایط بیماری تون بهترین گزینست

‏یک آدم بیشعور رو به سختی میشه تحمل کرد...اما تحمل آدم بیشعوری که فکر میکنه"با شعوره" غیر ممکنه...

انشالله همیشه سلامت و شاد باشید در کنار خانواده،

ببین شرایط شما خیلی خاصه،خودت رو برای مسائل کم اهمیت ناراحت نکن،این روزهل خودت مهمترین هستی،و صد البته همسرت و بچه هات

به اونا فکر کن و اصلا ادر شوهرت رو نبین،مثل یه معمون غریبه ازش پزیرایی کن و بزار بره،صلوات بفرست تا هم خودت ارومتر بشی هم زودتر جواب ازمایش بیاد،انشالله که چیزی نیست له حق فاطمه زهرا

بزرگترین ازمون ایمان زمانیست که انچه میخواهید رابدست نمی اورید .با این حال قادرید بگویید     خدایا شکرت  

قبل از هر چیز استرس نداشته باش 

ان شاءالله به حق امام رضا زود زود خوب میشید.

برو تو اتاق بگو درد دارم. تا کمتر اذیت بشید

اللهم صل علی محمدو آل محمدوعجل فرجهم به حق زینب کبری 
دقیقا همش دارم به این فکر میکنم...عقلم به هیج جا نمیرسه

ببین همش این ذکر و بخون فوت کن به مادرشوهرت جدی میگم

ایه ی سوره یس

و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم و لا یبصرون

تلفظ دقیقشو خودت تو نت سرچ کن

باعث میشه اون زیاد کاری به کارت نداشته باشه و حرفی نزنه بهت انشالله موثر واقع بشه

۹ بار سوره کوثر رو بخون فوت کن بهش ازت دور میشه 

الانم اومد کلی نازو ادا بیا که نمیتونی راه بری و کاری بکنی

بعدشم ک رفت تو ک میدونی اون از لج تو داره میاد پس تروخدا با شوهرت دعوای الکی نکنی و حال خودتو بدتر نکنی گلم قسمتت بوده عمل کردی انقد ناراحت نباش خیلیا مثل تو ان

نفهمیدم.خب پرسیده مادر شما کی میره،که در ادامه برای مراقبت بیاد پیشت.مهمونی که نمیاد تو پذیرایی کنی ...

درسته شاید ایشون اینجوری فک کنه...ولی دوازده سال من ازدواج کردم و بارها اومده خونمون و رفتم خونش...خودش هم دختر و عروس داره...

یعنی به این نرسیده هنوز که مادر یه دختر باهاش راحتره تا با مادرشوهرش....یعنی مادرشوهر و مادر برای خیلی از دخترا از لحاظ راحتی و استراحت در شرایط سخت زندگی، یه شرایط و ندارن که...حالا مادرش رفت نوبت مادر شوهر باشه؟

من انقدر اوضاع روحی و جسمیم خراب بود که مامان جوراب پام میکرد...یهو تو افسردگی میشستم زار میزدم....به مامانم میگفتم خیلی اعصابم خورده توروخدا بچمو ببر حموم و حمومو تمیز بشور احساس میکنم بو میده وووو

ولی یک صدم این کارارو نمیتونم پیش مادرشوهر انجام بدم

درسته شاید ایشون اینجوری فک کنه...ولی دوازده سال من ازدواج کردم و بارها اومده خونمون و رفتم خونش...خ ...

خب...دیده مادرت رفته،اومده.اگر هنوز اونقدر حالت بده،بگو مادرت بیاد.اگر اونقدر حالت بد نیس که مادرت رفته،پس بزار مادرشوهرت بیاد یه شام ناهار که میزاره،حالا جوراب پات نکنه...سخت میگیری.

من خودم عروسک.با مادرسوهرمم راحت نبودم اصلا بعد زایمان.ولی جدا ناراحت نمی‌شدم بگم این بیخود می‌کنه بیاد کمک و...

خب...دیده مادرت رفته،اومده.اگر هنوز اونقدر حالت بده،بگو مادرت بیاد.اگر اونقدر حالت بد نیس که مادرت ر ...

درست نیگید، حالم خیلی بهتره...تمان کارامو میکنم که به مامانم گفتم برو...به شوهرمم گفتم به خدا به خاطر کار کردن و اینا نیست که ناراحتم...روحیم داغونه....خیلییی...در حدی که وقت مشاور گرفتم ولی نمیتونم برم...رحمم و که برداشتن پریود نمیشم...اصلا انقدررر افسردگی شدیده که به فکر اینم حتما به دکتر روانشناس بگم دارو بنویسه...

ام آر قبل عمل رو گذاشتم تو تاپیکام...نوشته توده به خاطر کنتراست بالا احتمال سرطان بدخیم زیاده....بعد عمل هم فرستادن پاتولوژی ولی تخمینءن به بدخیم ترین تو سرطانه...دارم دیوونه میشم...این دوتا بچه بدون من کجا ، پیش کی بمونن...اگه منو خواستت چیکار کنه مامان بدبختم....

هیچی فک میکنه مادرت اومد یه ماه مونده خونه پسرش خورده و خوابیده تموم شده خونه پسرش باید اینم بیاد بخوره تا نترکه !!!بدبخت حسود بیمار 

فقط 28 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
 🇮🇷❤️🇮🇷 تو میان پرده دل و قلب من روان هستى، همچون جارى شدن اشکها در میان پلکها. و در ضمیر من، درون دلم فرو مى‏آیى، همچون فرو آمدن جانها در بدنها. 🇮🇷❤️🇮🇷(حلاج)
درست نیگید، حالم خیلی بهتره...تمان کارامو میکنم که به مامانم گفتم برو...به شوهرمم گفتم به خدا به خاط ...

الهی بگردم.نگران نباش.

مگه نمیگی رحمتو برداشتن؟ خوب شدی دیگه...

فقط پریود نمیشی که مامان منم زود یائسه شد.اولش یکم هورمونات بهم می‌ریزه بعد اوکی میشی .میگه خیلی خوبه کثافت کاری پریود تموم شده و...

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687