چن تا وسیله آشپزخونه برداشتم گذاشتم رو میز میگم حساب کنید اینا رو جوابمو نمیداد سرش تو گوشی بود. چن دییقه ای همینجوری وایسادم سرپا، تا یه خانم دافی اومد گفت اینو حساب کن سریع گوشیشو گذاشت کنار براش حساب کرد و دیگه همدیگرو گرفتن به حرف.خانمه اومد منو زد کنار 😐. اصلا نمیگفتن مشتری منتظره یا این خانم احترام حالیش نبود بگه این جلو من اومده اول کار این راه بیفته
دیگه خداخواست اون یکی همکارش از بیرون اومد بش گفتم حساب کرد. اون دوتا هنوز گرم صحبت بودن😐