۶ ماه محرم بودیم و ۴ ماهه که عقد کردیم. خونه مادرشوهرم اینا یه شهر دیگست. حدودا دو هفته یکبار میریم اونجا و مثلا عصر ۵شنبه میریم و جمعه هم برمیگردیم. دو تا خواهر شوهر دارم و برادر شوهر هم ندارم. گاهی هم میبینی بعد ۳ هفته میریم اونجا. سر هر وعده غذایی، برای سفره چیدن کمک میکنم. غذا که تموم میشه و سفره رو جمع میکنیم، مادرشوهرم سریع برمیگرده به من میگه شما این کارو بکن و مثلا فلانی (دخترش) اون کارو بکنه. مثلا به من میگه شما ظرف ها رو کف بزن و فلانی آب بکشه. یا چیز دیگه. خلاصه اگه دخترهاش در حال کار کردن باشن، من هم باید یه کاری انجام بدم. من دو یا سه هفته ای یکبار میرم خونشون. نمیگم نمیخوام کمک بدم. اما خب از این ناراحت میشم که یه نفر به من دستور بده که فلانی تو این کارو بکن و اونا اون کارو کنن و برام تقسیم کار کنه. حق دارم ناراحت بشم یا نه؟ شما چند وقت یکبار میرید خونه مادرشوهرتون و چقدر کار میکنید؟ دوره عقدتون چقدر کار میکردید اونجا؟
حالا اون میگه به کنار ولی من نمیتونم کمک نکنم خودم روم نمیشه
به نظرم کار مادرشوهرت بد نیست
عزیزم اون بین ت و دختراش فرق نمیزاره و دیگ ت رو از خودش میدونه
من ۳ سال عقد بودمو هر ماه چند روز میرفتم میموندم همیشه ک سفره رو میاوردم ظرف هارم میشستم یعنی هر ۳ وعده
از آدم ک چیزی کم نمیشه الانم خانواده شوهرم جونشون برام در میره انقدر ک احترام میزارن و میدونن ک من هیچی تو دلم نیست و مث خودشونم
ت هم حساس نباش هیچ مشکلی نداره ک دیگ مهمون ک نیستی
خوبه که همون دوهفته یبار میبینیش و دستور مادر شوهر من تو خونه خودمم برام تعیین تکلیف میکنه. نماز شکر بخون ک زیاد نمیبینیش
من کمک میکنم
کار نرمالی میکنه
اولا زود عروسی بگیر دوما صبح پنجشنبه برو شب برگرد نمون که
من همیشه کار کردم
خواهرشوهرامم کار کردن
در کنار هم ظرف میشوریم جارو میزنیم ظروف و خشک می کنیم جا به جا می کنیم
خوبه من که مشکلی ندارم
مادرشوهرمم خوبه هیچ وقت انتظار کار نداشته ازمون خودمون انجام دادیم
الان ۱۲ ساله ازدواج کردم
همین اندازه که میری خوبه اگه یجورمیشد که شب نمونی خیلی بهتره ولی خب شما میگین دوره دیگه پس مجبورین...
نه اونجور باشه که برین فقط عین یه مجسمه یا خانم تنبل بشینین هیییچ کاری نکنینو فکرکنین عزیز میشین خیر اینجور عزیز نمیشین بدترازچشم میفتین ،ولی کمک هم همون در حد سفره جمع کردن یا کمک تو ظرف شستن کافیه...
خیلی خوب، به هردو، کارمیگه
من عقد بودم نیومد خودم می رفتم می شستم حتی اگه می گفت نشور مگه اینکه دیگه واقعا نمی داشت وگرنه می شستم من
خواهر شوهرم ندارم مگه چیه خب؟
چون به دخترشم‌میگه اوکیه نرماله
ارسال نظر شما
