نمیدونم اصلا این سبک درسته یا ن نمیخوامم فاز بگیرم
کلا
به عنوان یه نوجوون یه ادمی که خیلی مقید بود الانم هست ولی نه به اندازه قبلا هیچوقت توی زندگیم جایی واسه جنس مذکر نبود
تنها جنس مذکر زندگیم بابام بودو داداشم
نه اینکه فراری باشما اصلا حتی با پسرای فامیلمون یسریاشون حرف میزدم ولی فقققط حرف یا درباره درس یا مدرسه یا همین
هیچوقت نزاشتم نه عاشق بشم نه پسر بیاد داخل زندگیم همیشه هم جوری برخورد کردم که پسرای خیابونی هم جرئت نکنن به شخصیتم توهین کنن بهم پیشنهاد بدن یا هر غلطی بکنن
نمیدونم شاید الان بگید چص بازی الکی چون کسی نیست اینحوری میکنه
ولی واقعا من ادم عاشق شدن نیستم ،از ضعفمم نیست از عزت نفسمه
اینکه هیچوقت با حتی کمبودای شدید احساسی هیوقت محبتو گدایی نکردم هیچوقت نخواستم یه پسر بیاد با چار تا حرفو چارتا چیز میز الکی خرم کنه
نمیدونم راه درسته یا غلط،ده سال دیگه راضیم یا نه از این وضع ولی به عنوان ی نوجوونی که همه دورووریام پی این چیزان واقعا بعضی وقتا از کارای خودم شکه میشم که چرا من انقدر تفاوت دارم
اینم بگم بشدت ادم شلوغو شیطونیم اصلا هم ادم گوشه گیری نیستم ولی این مدلمه
نمیدونم واقعا بنظر شما درسته یا نه که عاشقی توی زندگیم جایی نداره؟