سلام بچه ها خیلی ذهنم درگیره خیلی خودخوری میکنم دارم با گریه واستون مینویسم واقعا حااااالم بده همش فکر خیانت میاد تو سرم حس میکنم بهم خیانت میکنه
یکسالی هست با اقا پسرس که اقوام دورمون هستن در ارتباطم خیلی همو دوس داریم ولی چندباری خواستیم کات کنیم که بعدش باز آشتی کردیم
الان همش حس میکنم داره بهم خیانت میکنه تموم روانم بهم ریخته چندین بار گوشیشو چک کردم اصلا چیز مشکوکی پیدا نکردم حتی با چشم خودمم ندیدم ک کاری کنه فقط حس میکنم چون یه رفتارایی باهام داره که باعث شده این حس بده خیانتو داشته باشم
مثلا امروز صبح پیام صب بخیر فرستاده بود بعدش گفته بود حالم خیلی بده مریضم منم گفتم خب برو دکتر اونم گفته بود ک همش دوس دارم بخوام
منم فکر کردم میخواد منو از سر خوش باز کنه واسه همین پیام دادم نوشتم پس برو استراحت کن مزاحمت نمیشم خوب بخوابی
اونم گفت روز خوش
ولی همش انلاینه انگار فقط میخواست منو از سر خودش باز کنه حالم بهم میخوره
نمیدووووونم دارم دیوونه میشم یهو این حس خیانت اومد سراغم اشکم بند نمیاد
میخواستم الان بهش زنگ بزنم بگم دیگه نمیخوام ادامه بدم باهات ولی جلو خودمو گرفتم که نکنه بهم بگه تو توهم زدی و از این حرفا
لطفا شما راهنماییم کنید آبجیا خیلی حالم بده😞😞
همون اوایل رابطه گفت قصدم ازدواجه و جدیه بعداز چند ماه گفت بهم نمیرسیم ته این رابطه پوچه
هروقت دعوامون میشه بهم میگه ته این رابطه پوچه بهم نمیرسیم بعد ک اشتی میکنیم میگه بهم میرسیم
دیگه روانم بهم ریخته کاش یکی منو درک کنه و بفهمه