استادمون مدیر گروهه و صب داشتم میرفتم کلاس ، گفت بمون اینجا من یه سری کار دارم
تو دفترش، کارا رو گفت و هی میرفت کلاس میومد میگفت چای یادم رفت ببرم
بعدش هم اومد کمکم و سوالای عجیب میپرسید مثلا ورزش میکنی منم بوکس کار میکنم
یا اینکه میگفت دوست پسر داری یا اینکه چجور خوش میگذرونی و کجاها میری
تهشم میگفت با استاد کجا بریم که خوش بگذره :)) منم هی میپیچوندم میگفتم اره پیش میاد بلاخره یا اینکه کارامونو کنیم