2752
2734
عنوان

زندگي كردن تو ساختمون پدربزرگ مادربزرگ شوهر!

| مشاهده متن کامل بحث + 713 بازدید | 23 پست

ببین من خودم تجربه ی مشابه دارم همسرم یه واحد از خونه ی پدر بزرگشو اجاره کرده بود واسه شرکت وقتی در شرف ازدواج بودیم شرکت روجمع کرد خونه ی خوبی بود وچون تو خونه ی خودش مستاجر داشت پیشنهاد کرد اونجا زندگی کنیم منم قبول کردم .با اینکه ما اونجا اجاره می دادیم ولی ماجراها داشتیم اصلا بهت توصیه نمی کنم .کلا متوقع می شن وهمه خوبی ها به چشم نمی یاد .خدا رو شکر ما یک سال واندی بیشتر اونجا نبودیم نیاز مالی هم نداشتیم ولی حس می کردی انگار منت دارشونی.اونا هم آدمای بدی نبودن ولی جبر زمونه ست.واسه نصف خونه وسوسه نشو که اگر همسرت خوب باشه یه روز اینکار رو انجام می ده.و اگر نباشه همین الانم انجام نمی ده.سعادتمند باشید.

عزیزم یه کاری کن!

بنظرم برو.به شوهرت هم تعارفی بگو که بخاطر حرف تو اومدم و نصف خونه رو نمیخوام.ولی مطمن باش اون خوشش میاد از حرفت و خودش میزنه.ولی باهاش از اول شرط کن که از اونجا پامیشیم.اجازه دحالت به کسی نمیدیم.سعی میکنیم اکثر اوقات مهمون قبول نکنیم و نریم.

بعد که رفتی هم خودت دنبال جای بهتر باش.  راستی منو ببخش یکم از تاپیک قبلیم حواسم پرته نفهمیدم خوب اگه اونجا رو به اسم شوهرت کنن چرا نمیفروشینش تا برین یه جا دیگه بخرید خونه؟

بستگی داره اونا چه مدلی هستن. آیا بدون دعوت میان خونت یا چه توقعی ازت دارن. اگه ادمای معمولی باشن و ...

اخه پيرن و اگه مريض بشن همه از من توقع دارن نگه داريشون كنم

البته من هميشه ب همه ميگم خودم جون ندارم يكي بايد بياد منو جم كنه

2731
من نمیدونم شما رو حساب کدوم سرمایه نمیخوای بری تو این خونه آیا داری یه خونه خوب بخری ؟اکه نداری بدون ...

نه هيچ سرمايه اي 

ولي من خودمو ميشناسم حتي حوصله ي مامان باباي خودمم ندارم ميخوام برم ي خونه ي دورتر بگيرم يكم ارامش داشته باشم سرم ساكت شه 

نه ك بيفتم تو مهمون بازي

اصلا قبول نمیکردم دوری و دوستی اول زندگی هرچی دورتر باشین بیشتر بهتون خوش میگذره

والا بخدا كلي فكر و ايده داشتم براي خونه زندگيم اگه برم اونجا همش نابود ميشه

اخه پيرن و اگه مريض بشن همه از من توقع دارن نگه داريشون كنم البته من هميشه ب همه ميگم خودم جون ندار ...

عیب رو خودت نزار خانومی  

ولی از اول به همه رک بگو که هیچ کاری برای کسی انجام نمیدی و ازت توقعی نداشته باشن. هرطور از روز اول برخورد کنی همه هم عادت میکنن و برات وظیفه نمیشه. هفته ای یکبار سر شب با همسرت برین از پدر بزرگش اینا سر بزنین. در همین حد. بقیه وقتها هم اگه براشون مهمون اومد یا هر چی و به شمام گفتن بیاین بگین نه ما الان کار داریم. اگه با همسرت هماهنگ باشین و اونم قبول داشته باشه مدل زندگیتون این باشه به مشکل نمیخورین.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687