2752
2734
عنوان

کسی هست پدر یا مادرش حلال نکنه

989 بازدید | 102 پست

من هیچ وقت پدرم حلال نمی کنم خونه زمین ماشین همه چی داره تا دلتون بخواد میگه قبل از اینکه بمیرم صد دویست تومن به دخترام میدم (ما سه تا دختریم) به عنوان سهم الارثشون تا بعد من با برادراشون دعوا نکن هر روز هم میشنه به برادرام میگه دخترا هیچ سهم الارث ندارن الان هم می خواد بره حج حتی یه وصیت زبانی هم واسمون نکرده فقط هی میگه خدا خواست می خوام برم حج خدا حج ام قبول می کنم وقتی میشینه حرف میزنه انگار نعوذبالله پیامبر وقتی کسی واسه دخترش زمین می خره چیه واسه دختر زمین خرید دختر شوهر داره همیشه هم حرفش همینه من فقط دوتا بچه دارم هرچی خونه و مال و اموال دارم فقط برا اوناست هر وقت هم من و مامانم بهش گفتیم اینقدر دعوامون می کنه و اذیتمون می کنه که دیگه جرئت نداریم بهش بگیم فقط نمی دونم کی می خواد تقاص کاراش بده

یه حاجت کوچک از خدای بزرگ دارم میشه واسه پیدا کردن کار واسم صلوات بفرستید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

حالا پدر شوهر من برعکس هرچی داشت و نداشت داد ب دخترش و ب شوهر من هیچی نداد 

پدرم برعکس پدر شوهرم کرد همه چیو داده داداشم ب من هیچی نداده 

انگاری از این تبعیض ها زیاد شده استاتر ، سعی کن خودتو کمتر حرص بدی 

خواهر من ارزوی مرگ بابامو دارم حلال نکردن چیه؟!

۲۰سال مامانمو با ماهارو عذاب داده مامانم طاقت نیاورد فوت کرد الانم داره ما بچه هاشو عذاب میده گاهی اوقات یجوری میشم که دلم میخواد خودم جونشو بگیرم

با اینکه پدربزرگم پنج تا دختر داشت و شش تا پسر واسه همشون ارث گذاشت الان چهل سال که پدربزرگم فوت شده ولی عمه هام دارن زمیناشون می فروشن خرج می کنن

یه حاجت کوچک از خدای بزرگ دارم میشه واسه پیدا کردن کار واسم صلوات بفرستید
حالا پدر شوهر من برعکس هرچی داشت و نداشت داد ب دخترش و ب شوهر من هیچی نداد  پدرم برعکس پدر شوه ...

وای چه شانس گندی داشتین جفتتون

فرزندم، دلبندم ،عزيزتر از جانم از ملالتهاي اين روزهاي مادري ام برايت ميگويم... از اين روزها که از صبح بايد به دنبال پاهاي کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگيرم تا زمين نخوري.به کارهاي روي زمين مانده ام نميرسم اين روزها که اتاقها را يکي يکي دنبال من مي آيي، به پاهايم آويزان ميشوي و آن قدر نق ميزني تا بغلت کنم، تا آرام شوي.اين روزها فنجان چايم را که ديگر يخ کرده، از دسترست دور ميکنم تا مبادا دستهاي کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتي و نااميدي سر برگرداندنت را ميبينم که سوپت را نميخوري و کلافه ميشوم از اينکه غذايت را بيرون ميريزي.هرروز صبح جارو ميکشم، گردگيري ميکنم، خانه را تميز ميکنم و شب با خانه اي منفجر شده و اعصابي خراب به خواب ميروم.روزها ميگذرد که يک فرصت براي خلوت و استراحت پيدا نميکنم و باز هم به کارهاي مانده ام نميرسم...امشب يک دل سير گريه کردم.امشب با همين فکر ها تو را در آغوش کشيدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهاي پيش رو فکر کردم و غصه مبهمي قلبم را فشرد...تو روزي آنقدر بزرگ خواهي شد که ديگر در آغوش من جا نميشوي و آنقدر پاهايت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور ميشوي و من مينشينم و نگاه ميکنم و آه...روزگاري بايد با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بيايي و من يک فنجان چاي تازه دم برايت بياورم و به حرفهايت با جان گوش بسپرم تا چاي از دهن بيفتد....روزي ميرسد که از اين اتاق به آن اتاق بروم و خانه اي را که تو در آن نيستي تميز کنم. و خانه اي که برق ميزند و روزها تميز ميماند، بزرگ شدن تو را بيرحمانه به چشمم بيآورد.روزي خواهد رسيد که تو بزرگ ميشوي، شايد آن روز ديگر جيغ نزني، بلند نخندي، همه چيز را به هم نريزي... شايد آن روز من دلم لک بزند براي امروز...روزي خواهد رسيد که من حسرت امشبهايي را بخورم که چاي نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ريخته و سوپ و بازي و... به خواب ميروم... شايد روزي آغوشم درد بگيرد، اين روزها دارد از من يک مادر به شدت بغلي ميسازد...! اين روزها فهميدم بايد از تک تک لحظه هايم لذت ببرم.
خب شما رضایت نداشته باشین برا اخرتشون سخته

والا بعضی وقتا میگم نکنه همون طور که تو این دنیا خدا بهش داده تو آخرت هم واسش همین طوری باشه 

یه حاجت کوچک از خدای بزرگ دارم میشه واسه پیدا کردن کار واسم صلوات بفرستید

پدرمن حتی قبل ازفوتش همیشه حرفش این بود دخترهرچقدرم خودش و شوهرش داشته باشن آخرش باید از سمت پدرشم یه پشتوانه داشته باشه حتما:)

عدالت وتعادلشو بین بچه‌هاش خیلی دوس داشتم!

 یه صلوات براشادی روح پدرم بفرستید.ممنون🙏💔                _کاربری دونفره اس

پدر من مهربونه و دوستم داره و هیچ مشکلی نداشتم باش اما داداشم ک زن گرفت هرچی داره داده ب اون ، ب من هیچی نداد 

از اینورم حتی شوهرم میخاد مثلا بعد ۱۴ سال یه ماشین خوب بخره میگه نه نه نخر براچیته! حالا قبلا اصلا اینجوری نبوده تشویقش میکرد ک بخره ،تو خیالش اینه ک برادرم حسادت نکنه 

فقط فکر برادرمه متاسفانه دیگه نمیگه برادرم ۱ سالو نیمه ازدواج کرده ما ۱۴ ساله شوهرم داره کار می‌کنه و موقع استفاده از زندگیمون هست اگر هم هرچی بخریم معادلش می‌ره میده ب برادرم ک اون حسادت نکنه !!!!

زن داداشمم انقدددددددد منو اذیت می‌کنه این وسط 

خیلی تو سختی هستم خیال نکن فقط خودتی گلم ،

پدرشوهرمم برعکس بابام بود میداد ب دخترش فقط ! 

جهان ناعادلانه ست عزیزم ، فقط سعی کن خدا ازت راضی باشه و با نماز و قرآن خودتو آروم کنی 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687