هر بلای سرم آوردن سکوت کردم همین
مادرشوهرم روز اول عقد منو برد برگه سلامت بعد میگفت چیزی نیست که دخترممن بردم درحالیکه نبرده
شب چله من برای دخترش شب چله گرفت
مهریه منو پایین زدن گفتن برای دختران همین کار. کردم ولی دوبرابر مهریه من مال دخترش بود
اینا ب کنار هیچی هیچی نخریدن ن عیدی ن هیچی
انقد دل منو سیاه کردن افتادم جون شوهرم اول زندگی همش بحث
من سکوت کردم اخترامشونو نگه داشتم