یه خواب راحت ندارم ... همشم تقسیر خانوادمه . شوهرم وقتی باهام ازدواج کرد خیلی از طرف حانوادم صربه خورد تهمت زدن بهص و تا جایی که مجبور شد از صفر شروع کنه و بابت همین از خانوادم متنفره ومن مدام حرص میخورم . پدر مادرم فقط پسر دوستن هرچی داشته کرده اسم پسراش . یه سرویس سرعروسی واسه من نخریدن . اعتراص کردم قطع رابطه کردن . حالا من باهاشون خوبم بلاخره پدر مادرن هرچی که باشن ولی خواهرم بابت رفتاراشون باهاش قطع ارتباطه مامانم اومده اصن دیدنش نرفته ...بابت اینم من دارم حرص میخورم ...خسته ام از زندگی ...چیکار کنم ؟چطوری رفتارای بقیه برام مهم نباشه . الان خواهرم فقط حرف خودشو میزنه میگه تا دست از کاراشون برندارن باهاشون خوب نمیشم