من جاریم بیست روز پیش مادر 85ساله ش فوت شد
قبل فوتش وقتی مریض بود با شوهرم (ب اصرار من رفتیم بش سر زدیم، فاصله شهرشون تا شهر ما چهار ساعت راه بود)
وقتی فوت شد ما مسافرت بودیم و باز ب اصرار من مسافرت و نصفه ول کردیم و اومدیم ختم (شوهرم میگفت نریم زنگ میزنم میگم مسافرتیم و هر وقت برگشتیم میریم ولی من گفتم ن زشته و...) و یک روز تو ختمش کار و کمک کردم و مهمون بدرقه کردم و...
بعد هفتم هم جاریم هم خواهرش (که تو شهر ماست) بم زنگ زدن و گفتن عزاداری نکن و اصلاح و رنگ موتو بزن و...
حالا من ی فکر زده تو سرم ک منم ی روز بعد چهلمش برای حاریم و خواهرش لباس ببرم و بگم لباس سیاتونو دربیارین (چند سال پیش مادر شوهرم باباش فوت شد بعد چهلم براش لباس بردم) میگم برای جاریمم ببرم و خواهرشم چون شهر ماست برا اونم ببرم
از یه طرفی هم میگم نبرم چون جاریم چند باری بم تیکه و حتی درشت بارم کرده (مثلا ی بار غیر مستقیم میگفت زود زود نیاین خونه مادرشوهرم (تو ی ساختمونن و غذاشون باهمه) یا چند بار از ظاهرم ایراد گرفته و غیر مستقیم گفته با آرایش خودتو خشکل میکنی(از رو حسادت چون از همه لحاظ ازش سرترم) یا از رفت و آمدم با فامیلم ایراد گرفته و...)
و خواهرمم میگه جدا از همه چی ببری زیاده روی میشه چون خیلی تو سرزدن و ختمش خودتو ب زحمت انداختی و افراط نکن و...
حالا بنظرتون چکارکنم و چرا