سلام خانما این پست بگم هیچ ربطی به این کاربری نداره و من چون کاربری نداشتم از این کاربر خواهش کردم که کاربریشو در اختیارم بذاره
من ۲۰ سالمه و پشت کنکوریم هیچ هنری ندارم همه هم بخاطر قیافه زشتم مسخرم میکنن اعتماد بنفسم صفره کلا هیچکس آدم حسابم نمیکنه به مادرم وابستم تک فرزندم هستم مادرمم مادام بهم توهین میکنه تو جمع تحقیرم میکنه کتکم میزنه و اذیتم میکنه از بچگی از ترس اشتباه نکردن و کتک نخوردن مثل بچه های دیگه نبودم هرچی مادرم میگفت گوش میدادم بازم کتک میخوردم و این شد که کلا از همه آدما میترسم احساس ناامنی دارم
تو همه جمع ها همه مسخرم میکنن همه میگن خله دیوونس البته من اصلا خیلی حرف نمیزنم یا از ترس آبروریزی مادرم هیچ حرکتی انجام نمیدم مستقلا
که بیشتر از این خقیر نشم مادرم همیشه میگه تو اندازه یه آشغال تو خیابون ارزش نداری پدرمم خیلی وقتا ناراحت میشه ولی به اونم خ توهین میکنه با این وجود من همیشه تو همه جمع ها حرفشو تایید میکنم که همه فکر کنن من دیوونم
دلم نمیخواد هیچکس به اون چیزی بگه
دیروز توی مهمونی به همه رسما اعلام کرد که میخواد منو ببره بیمارستان روانی بستری کنه
خانوادشم به من خیلی توهین میکنن مادربزرگم بارها بهم گفته نیا اینجا بدمون میاد ازت
دیگه نمیدونم چیکار کنم
شبا اینقدر گریه میکنم نمیتونم بخوابم خیلی بچه بااستعدادی بودم تنها کسی که دوستم داشت معلما بودن که مادرم نمیذاره زیاد درس بخونم به بهانه مختلف تمرکزمو بهم میریزه
متاسفانه تفاوت طبقاتی مادرم با پدرم خیلی زیاده
بخاطر اینه که مادرم از ما متنفره