من دوسال پیش تو دانشگاه اینطوری شد یکی از همکلاسهام معلمه ازم خوشش اومده بود دوماه پیگیر بود نماینده کلاسمون دختره خ سروزبون داره و قرتی و تیپیه با دوستش دوتایی تا توجه اونو ب من دیدن زیرزبونمو کشیدن منم فکر کردم دوستمن اونموقع بودن ینی درعرض چندساعت پسره با من چپ شد با دوست نماینده کلاسمون رفیق شد عصر تو گروه تلگرام هم ب کنایه گفتن ک من بفهمم بغضم گرفت تازه برگشته بودم داشتم نهار میخوردم لقمه تو گلوم موند
فقط واگذار کردم بخدا و نفرینم نکردم
بعدا فهمیدم چندهفته بعد موقع امتحانات دختره تو جاده تصادف کرده پاش شکسته
و دوسه ماه بعدشم برادرش فوت کرد
البته من واس برادرش فاتحه خوندم و بهش تسلیت گفتم اخه راضی نبودم بلا ب اون بخوره
ولی خب کلا خدا جای حقه ولی من حتی نفرینش نکردم فقط سرنهار اشکم اومد بغض کردم