منم شکست خوردم
من مطمئن بودم اون آدم واقعا دوستم داره همه کار برام کرد
اما دنبال شوهر بودم که شغل و خونه و ماشین آماده داشته باشه
حوصله دردسرهای زندگی از صفر شروع کردن نداشتم
حوصله ریسک کردن
وسوسه راحتی ازدواج با مردی که خونه و ماشین داره شده بودم
تا بعد من یکی دیگه اومد باورش کرد
اوایل ازدواج سختی و مشکلات زیادی داشتن
اما الان به بالاتر از ابرها رسیدن اینقدر بالا رفتن و پیشرفت کردن
من عید قدیر مراسم نامزدیم هست این شخص که باهاش ام از نظر مالی اوکیه ولی از اینا بوده که هرچی داره از تلاش خودش از بچگی روی پای خودش بوده خرج خونه داده از سن کم کار کرده و...من برعکس شوهر خواهرم هرچی داره از پدرش داره تو یه خانواده سطح بالا دنیا اومده ماه پیش هم خواهرم اقامت استرالیا گرفتن و رفتن از ایران پدر و داداش هام مخالف شدید میگفتن مریم ببین خانواده شوهر شو ببین داداشم اصلا تو مراسم شرکت نکرد گذاشت رفت داداش بزرگم می‌گفت بابا این بچه اس ازدواج واسه چشه و...هرچی این شخص می‌گفت هر شرطی بزارین قبول دارم زمین داشت میگفتن باید بزنی اسمش قبول میکرد دوباره سری بعد یه شرط دیگه میزاشتن بالا 6.7 بار خواستگاری رسمی اومد خلاصه خیلی اذیت مون کردن تا رضایت دادن ولی خب خداروشکر اگه برگردم عقب با فهمیدن این همه سختی باز همین انتخاب میکنم
الان اکثرا دنبال ازدواجی میگردن که سختی نبینن و چنین ازدواج‌های می‌کنه..
در حالی که در گذشته اکثرا زندگی ها با احساس واقعی ولی از صفر شروع شده و با گذر از سختی ها و موانع طاقت فرسا ادامه پیدا کرده و تا...
الان میزان طلاق و خیانت با قبلا یکیه؟
انسانیت و جهان بینی ،درک و فهم نسل الان با نسل گذشته یکیه
سالها درس خوندم
الان کارگری هم گیرم نیومد.
من الان بالای سی سالمه و سالهاست متاهلم ،اینو گفتم فک نکنی بچه ام
تو کل عمرم یه بار حس کردم عاشقم خیلی زود هم فراموشش کردم چون آدم نامناسبی بود الانم اون شخص رو ببینم تف هم تو صورتش نمیندازم
مقدمه ای بود برای اینکه بگم اون حرف درست نیست ،ادما دفعه اول ک با کسی میرن تو رابطه فک میکنن عاشقن ولی در واقع نیستن چون اولین تجربه شونه اینجوری حس میکنن
