من یه دوستی دارم ک خیلی کم همدیگرو میبینیم بعد من از عمش چند ماه پیش شنیده بودم ک نامزدیش بهم خورده و بهش خیانت شده بعد ک بعد چند مدت دیدمش ازش نپرسیدم ک چرا بهم خورد گفتم شاید ناراحت بشه خودش گفت نامزدیم بهم خورد بیا بهت بگم چی شد منم گفتم باشه
بعد گفت پسره فقیر بوده و دیونه از این حرفا بعد گفتم عقد بودید گفت نه فقط دو ماه نامزد بودیم
با اینکه من خودم فیلم عقدشو دیدم براش مراسم گرفتن
منم چیزی نگفتم بهش فقط گفتم به موقعش یه ادم بهتر نصیبت میشه
بعد گفت بیا بریم پیش مامانم ک شمارشو بدم بهت از گوشی مامانم باهات حرف میزنم منم گفتم پس صبر کن من برم گوشیمو بیارم تا رفتم گوشیو بیارم دیدم ک تمام حرفامون رو ک چند دقیقه پیش در مورد نامزدیش میگفت بهم رو به مامانش میگفت و گفت ک اره اینجوری بهش گفتم
بعد مامانش شمارشو داد خواهرش کنارش بود گفت این شمارت ک خاموش بعد مامان دوستم گفت اره اگ اینو جواب ندادیم به شوهرم زنگ بزن شماره شوهرشو هم داد
منم الکی یادداشت کردم ولی سیو نکردم اخه من به باباش چیکار دارم کلا مشکوک بودن