عشق همسایه ی من
عشق دیر و دورم🖤🙃
کاش میشد جای پایت را به هنگام رفتن بوسید..
میدونی چقدر توی همین پشت بو منتظرت بودم توی این ده سال؟
میدونی دبیرستان که یودم توی همین پشت بوم درس خوندم؟توی سرما گرما بارون..که اگ اومدی جلوی پنجره ببینمت..
میدونی به خاطر حرفای تو قید رتبه ی کنکورمو زدم و نرفتم تبریز مامایی بخونم؟می دونی فقط واسه اینکه از تو دور نشم اومدم همین آزاد خودمون؟
میدونی همیشه نیم ساعت دیر تر میرفتم مدرسه که گل روی تورو ببینم وقتی میری دانشگا؟
میدونی بعد از فارغ التحصیلی و لیسانسم هر روز شش ساعت مسیر رفت و برگشت رو میرفتم و میومدم که نیم ساعت بیایم شهری ک تو خدمت میکنی؟جلوی پادگان؟چقدر لباس فرم سربازی بهت میومد ماشالله🖤🙃چرا یه بارم ندیدی منو؟من که اون وقتا ماشین نداشتم کز میکردم روی جدول جلو پادگان
اینهمه رفتی و اومدی ..ندیدی منو؟
عزیز دلم میدونی بعدترها ک برگشتی من عمدا اومدم آموزشگامو اوردم روبروی پاساژ؟کرایه ش برام دو برابر درامدم بود ولی خب پنجره ش دقیقا روبروی پاساژ بود..
چرا پیگیر نشدی ببینی کیه ک هر سال تولدت برات گل میفرسته..؟؟؟نمیدونستی منم؟؟
قشنگ من نمیدونی امروز که از نارین شنیدم مامانت توی در و همسایه گفته دختر برات پسند کرده چطووور تموم دنیا و این ده سال روی سرم آوار شد..
مبارکت باشه..حلالت باشه🖤