2752
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

نی نی سایت صبحونه نی نی سایت وسطش ناهار نی نی سایت دخترمو بردم حموم نی نی سایت وسطاش مقدمات شام و اماده کردم الانم نی نی سایت تلوزیون چای 

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …بیایید قدردان باشیم …

مطالعه کردن 

اهنگ گوش کردن 

جوک خوندن یا داستان های خنده دار 

دیدن فیلم های طنز و خنده دار 

درست کردن یه غذا یا سالاد جدید

مرتب کردن و جارو کردن اتاق 

یه روز در میون حموم رفتن 

اخر هفته ها رفتن به مهمونی 

چت و تلفنی حرف زدن با پاتنرم

هفته ای چند بار هم ظرف میشورم 

۵ساعت در روز خواب 

۲ ساعت خونه داری و پخت و پز 

۱۰دقیقه حمام 

۵ دقیقه دسشویی 

۱۷ ساعت بچه داری 😑

الیته تو اون ۷ ساعت هم دارم به این فکر میکنم کجای خونه داره خرابکاری میکنه 🫤

تو یادت نیست ولی من خوب به یاد دارمبرای داشتنت  دلی  را به دریا زدمکه از آب می ترسید
زندگی پرباری داری 

اره واقعا هدفمند و ایده آل 

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …بیایید قدردان باشیم …

ساعت پنج بیدار میشم نماز میخونم دوش میگیرم صبحونه اماده میکنم بچمو بیدار میکنم بهش صبحونه میدم ساعت هفت میبرم کلاس گفتاردرمانی ساعت ۱۲ میام خونه سریع یه چیزی درست میکنم ناهار میخوریم نماز میخونم میخوابم بعدش میرم اموزشگاه تا رنگ مورو رو یاد بگیرم ساعت ۷ میام خونه شام درست میکنم بعدش یه ساعتی با بچم کار میکنم ساعت ۱۰ میخوابیم 

صبح پا میشم صبحونه میخورم میرم مدرسه تا برگردم میشه یک بعدش میرم آموزشگاه تا ۵ بعدشم تا ۹ خونه خودمون شاگرد خصوصی دارم وقتی شاگردم میره تازه میشینم با توله های عموم سروکله میزنم  آخرشبم دوش میگیرم میخوابم این روزا که اوج کارمه اینجوری میگذره و وقت سر خاروندن ندارم 

 من یه دختر  تحصیلکرده ی شاغل و مستقلم که دلم میخواست یه خانوم متاهلِ خانه دار باشم به جای سروکله زدن با بچه های مردم شوهرداری کنم و بچه ی خودمو بزرگ کنم ولی مهرم به دل کسی نیوفتاد تا امروز که ۲۴ سالمه هیج مردی بهم دوستت دارم نگفته یه نگاه محبت آمیز نکرده دستامو تو دستاش نگرفته من لیاقتشو داشتم که عشق رو تجربه کنم ولی کسی منو نخواست ... اگه مردی تو زندگیتون دارید که دوستتون داره قدرشو بدونید زندگی تکراریه شما حسرت خیلی هاس .تحصیلات و شغل و رفیق و گردش و تفریح کمبود های احساسی آدمو جبران نمیکنه 

خواب

غذا 

گوشی که اینو تنوع میدم یه 2ساعت اینستا 3ساعت یوتیوب 2ساعت بازی

مثلا اتاقم جارو لازم بود 4روز طول کشید تا تونستم خودمو قانع کنم که برم جاروش بزنم الانم 2روزه هی تنبلیم میاد برم حموم امتحان نهاییمام هست براشون هیچی نخوندم و نمیدونم چرا حوصله ندارممم برم بخومم😂🤧

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687