خانماشوهرم ازسرکار بعد چن روزاومد خیلی خسته بود خابید بعد یهو توخاب اروم کفت معصومه خیلی واضح نبود ولی من شنیدم..بش ک گفتم دعوام کرد گف شاید منظورم این بچدک پاک و معصوم الیته میگ مم اصن توخاب چنین چیزی ندیدم.ینی خیانت کرده از صب مردم ازدلشوره .مااصن معصومه نداریم فق اسم مامانش توشناسنامشه ک اصلااااا ب زبون نمیاریم.ت.خاب حرف میزنه گاهی اوقات ولی تالا اسم نیورده بود بش گفتم.الیته من شکاکم و دعوازیادمیکنیم سراین موضوع.این ک بش گفتم رفت ب خونوادم گفت و شد دعوا.
شوهر منم چند وقت پیش تو خواب بوس فرستاد یدونه زدم تو صورتش عصبی شد
خب اگه همیشه شکاکی فراموش کن ایشالا که چیزی نیست چیزی باشه بازم تو خواب میگه
شاید اشتباه کردی
وااااااا خو ی اسم گفته 😶
چ ربطی ب خیانت داره 😑😑😑😑😑😑😑😑
پریشبا کنار بچه خواب رفتم شوهرم اومد بغلم کرد نمیفهمیدم کیه همش داشتم تو ذهنم مرور میکردم کیه که حس خوبی بهم میده و حتی شاید تصویر کسی دیگه ام از ذهنم گذشت همش دارم فک میکنم چرا من که اصلا کسی دیگه رو نگاه نمیکنم شاید از شدت خستگی بوده البته جدا هم میخوابیم شاید مخم قفل کرده اون لحظه نمیدونم ولی همش حس بدی دارم که چراچی شد
شوهر شمام قطعا با شما بوده
اسی شکاکی تو درست کن چون ب مشکل میخوری ب جای هم نمیرسین زندگیت میشه مثل ماشین بدون بنزین توش هستی ولی نمیتونی حرکت کنید
از مشاوره کمک بگیر
من جای خوابم عوض میشه چرت و پرت میگم 😑😑
اسم یکیو گفتم که اصن نداریم..
بیخیال
شاید خواب میدیده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
