از این تیپ آدماس ک بقیه رو خراب کنه تا بگه من سر ترم،
بچه من شیر خشکی شده تو جمع میگه عشقکی بهش شیر داد دید حوصله نداره خودشو راحت کرد مثل ما نبودن ک بچه شیره جونشون رو بکشه
یا هی میگفت مامانش سر در نمیاره ک بهش یاد بده چطور بچه بزرگ کنه بچهای خودشم والا نمیدونم چطور بزرگ شدن ،چون مامانم و بابام ادمای آرومی بودن هیچوقت تو روش حرف نزدن ولی چ فایده حرفم میزدن ک درسته قورتشون میداد،تو مراسم خاستگاری خاهر کوچکترم میگفت مامانش مهمون داری بلد نیست ،درحالی ک خاستگار از آشناهای خودمون بود مادرش گفت ما مادرعروس رو بهتر از شما میشناسیم خبر داریم از کمالات هیچی کم نداره و اصل و نسب داره،
درحالی ک هرکسی از فامیل میاد خونمون از بد مهمون داری اون میگه ک چقدر غذا کم گذاشت یا چقدر سلیطه بازی در میاره همه از مامان من خوب میگن،تا حالا نشد تو روش حرفی بزنیم بابام خیلی بدش میاد اجازه نمیده
تو مخم گیر کرده ک وقتی داره پز میده از بچه و بچه داری بهم تو سرش بکوبم ک آرزو پسرداشتی و دوسال هرچی خودتو کشتی تو مطب دکتر و رژیم پسردار نشدی،ولی باز فک میکنم میگم خب ک چی چرا اینو بگم پسر و دختر عیبش چیه