من وقتی ازدواج کردم زیاد لباس نداشتم یه سری مال جشن ها بود یه سری همسرم خرید جوری بگم که کمد لباسام خالی بود کفش هم 4تا داشتم با 3تا کتونی همین
مادرشوهرم امروز اومد خونمون من یه چندتا ساک تو کمد داشتم باید بهش میدادم داشت میرفت مشهد در کمد و باز کردم تو کمد و دید گفت اوهههههههه عروس چه خبره منم خندیدم گفتم مادرجون اینا همش و فلانی (اسم همسر)میخره
_تو هم که بدت نمیاد اون برات بخره
_من هیچوقت نگفتم بخر خودش دوست داره
_کمتر حرف الکی بزن جهاز اوردی یادت رفته کمدت خالی بود به همون اما رضا که دارم میرم پابوسش ابروم و بردی خدا ازت نگذره
_من چه حرفی زدم بهتون اینطوری جواب میدید دیگه دارید توهین میکنید
_اره توهین میکنم تو بچم و بدبخت کردی بیچاره کردی بابا گدا😭😭😭😭😭😭😭
این و که گفت بلند داد زدم از خونه من گمشو بیرون چمدون و پرت کردم وسط حال مانتو و چادرش و پرت کردم گفتم گشوووووووووو😭😭😭😭😭😭😭
همسرم اومد خونه معذرت خواهی ببخشید مامانم عصبی شده اما من نمیبخشم ببخشش داره میره مشهد خواهش میکنم
خیلی حالم خرابه خیلی