یه آقایی بود تو اینستاگرام که یه مطلبی نوشته بود. جمله رو دقیق یادم نمیاد ولی کلیتش این بود: شبکه های مجازی باعث میشن بعد یه روز زندگی کردن افسوس بخوری که زندگی نکردی. خیلی هامون می تونستیم آدمای شادتری باشیم اگه برامون جا نمیفتاد که زندگی واقعی یه طور دیگه است. اگه موقعی که برای سالگرد ازدواج مون شام رفتیم بیرون تو خیالمون افسوس فلان بلاگری که شوهرش با گل و آیفون سوپرایزش کرده نمی خوردیم. واقعا فکر نکنید اگه اون سوپرایز و گل رو داشتید آدم شادی می بودید. فانتزی فقط از دور خفن به نظر میاد. در واقعیت وقتی برات اتفاق بیفته مقدار زیادی پول حروم کردی برای گلی که دو هفته بعد آشغاله. این ماهیت واقعیشه. حتی پول که تا حد زیادی تاثیر واقعی داره بعد مدتی دل آدمو می زنه. اگه گیم مود شده بازی کرده باشید درک می کنید چی میگم. ما در جایگاهی نیستیم که دنیا رو همقد خواسته هامون کنیم. نمی تونیم اطرافیانمون رو تغییر بدیم. نمی تونیم کاری کنیم به شکل رویا بافی های ما در بیان. اونها هم آدم های ناقصی هستن که دلشون مراقبت و توجه می خواد و خودشون هم فانتزی هایی دارن و گاهی آرزو می کنن ما فردی در حد رویا های اونا می بودیم. آدم رویایی نیست. زندگی هم نیست. اصلا اگه بود وضع از الانش بدتر میشد. هنر اینه که تا می تونی از هرچی داری لذت ببری. خودم مدت زیادی حسرت می خوردم که چرا یه آدم اجتماعی و آزاد و به اصطلاح پارتی کن نیستم؟ به خودم اومدم دیدم دارم لذتی که از چیزای مورد علاقه ی خودم می برم به خودم حروم می کنم چون دلم می خواست از یه چیز دیگه لذت ببرم. خنده دار، بی فایده و پوچه. با انتظار زیاد به خصوص از افراد دیگه که تحت کنترل ما نیستن فقط همون چیزایی که می تونستیم داشته باشیم هم خراب می کنیم. همیشه دوست داشتن گل و آیفون نیست. اینکه می دونی اگه الان خدایی نکرده اتفاقی برات بیفته یکی ازت مراقبت می کنه یعنی کسی رو داری که دوستت داره. تقصیر توئه اگه نمی تونی توجه واقعی رو ببینی و بابتش خوشحال باشی