من سال اول دانشگاه یه رابطه احساسی اشتباه داشتم ک به خاستگاری هم رسید اما نشد شکرخدا
اون موقع خب بچه بودم یادمه بهش یدونه از این قلب پشمالوها دادم
یادمه بیار همون اخراش بهم گفت اون قلب رو انداختم دور یاداور روزای بدی بوده برام🙂
حالا بعد از کلی وقت تو خیابون دیدمش اون منو ندید حالا هر دوتامون متاهلیم
از ماشینش پیاده شد رفت جلو ایینه ماشینش دقیقا همون قلبی بود ک من بهش داده بودم
برام جالب بود😐🙂
کاش زنش متوجه این کاراش نشه کاش زنش اون زجرایی ک من کشیدم از دستش تجربه نکنه