من از یکی متنفرم ،فکر کنید این تنفر از علاقه به این حد رسیده بعد اکثر روزا سر راهم سبز میشه 😂یه جاهایی رو خودش میدونه اونجا هستم و رد میشه ولی یه جاهایی دیگه خودشم از نگاهش تعجب میریزه ،حق داره والا ...اینقدری که من این بشر رو میبینم همکلاسیای دانشگاهمو نمیبینم 😂حتی از الان ذوق دارم از این که بعد از این ترم و سه ترم دیگه بیشتر وقتش تو بیمارستانه و به ندرت میاد دانشگاه و من اون دو ترمم رو بدون دیدنش سپری میکنم،هر چند میدونم استاژر های محترم عصرا هم گاهی دانشگاهن یا کلاسای تئوریشون بعضیاش تو دانشگاهه ولی حداقل کمتر میبیننش ...اینقدر این قضیه ی سر راه هم بودنمون زیاد شده که جدیدا دوستم به شوخی میگه به خدا نصف کشیکاتونو هم بعدا با هم میفتین 🫤🤢
،