تاپیک دونم گفتم که من یه داداش دارم ۱۶ سال ازم کوچیک تره و زیر یک ساله
قبل از نه ماه میگفتم اشکال ندارد بعدش پرستار میاد راحت میشیم
الآنم که اومده باز مامانم در خواست داره
کافی یه بار بگم نه آنقدر چشم آره میره دعوا می کنه و...
مثلا می خوان برن عروسی چون من از عروسی خوشم نمیاد بچه رو میزارن پیشم و میرن
من دارم از وقت های تفریحم میزنم برا درس جدا حوصله و وقت بچه رو ندارم
به خدا نه وظیفمه نه هیچی
انگار تو ۱۶ سالگی خودم بچه دار شدم خیلی خستم کاش تموم شده این زندگی