تو از درونش خبر نداری
همین که خودشو سرگرم میکنه یه جورایی فرار از شرایط و میخواد به آرامش برسه
تویی که حالت خوبه و همه چیت اوکی ناشکری و به جای ورزش و کار و سرگرم کردن خودت چشمتو دوختی به مریضی و زندگیت و سلامتیت لذت نمیبری
چشمای من یه مدت مشکل پیدا کرده بود نمیدیدم خیلی تار میدیدم توده بود تو سرم
رفتم کنار یه بوته سبز که توش یه چی قرمز بود
گفتم خدایا من نعمتی داشتم به اسم بینایی و ازش لذت نمیبردم آخ که چقد دوست دارم این گل قرمزو دوباره با وضوح ببینم
وقتی عمل کردم چشام خوب شد.هربار از یه چی ناراحت میشدم میگفتم ببین تو چشم داری و میتونی ابرای آسمون درختا و گلا رو ببینی پس زر نزن بشین از زندگی لذت ببر