من عقدم و رفتار شوهرم و جاریم صمیمیه در کل ... یبارم جاریم پای شوهرم نیشگون گرفت .. من قدم از جاریم کوتاهتره پاهای پری دارم ولی چاق نیستم شوهرم مرتب میگ ک پایین تنت لاغرتر کن .. خلاصه امرو متوجه نگاهای شوهرم به جاریم شدم که نگاهای رونا جاریم میکزذ بعد مکث کرد به صورتش در حد ۳۰ ثانیه ... یعنی ممکنع داشت اون لحظه منو مقایسه میکرد ؟ جاریم ازم ۱۵ سال بزرگترع و من ازش خوشم نمیاد چون با شوهرم صمیمیه .. نظر شما چیه چرا نگاه کرد ؟ منظوری داره یا داشت مقایسه میکرد
بغضی دخترا تو خانواده که وارد میشن بعنوان عروس چون هم از قبل وارد شدن هم عروس بزرگه بودن معاشرت بیشتری با سایر افراد خانواده داشتن پس امکان صمیمیت با افراد خانواده واسشون بیشتره اما شماها که تازه واردین یا اینو باید زودتر بهش فوکوس میکردینو جواب رد میدادین یا الان الکی با حرف چهارنفر دیگه اعصاب خودتونو بازی ندین
کاربران محترم:زمانی که تاپیک میزنم یعنی انتظار هر نوع اظهار نظری را دارم ،پس مشکلی با انتقادشما ندارم در صورتی که ادب کلامتون در تاپیکم رعایت بشه . ،،،،اما وقتی در تاپیک کاربران دیگه اظهار نظر میکنم هرچند که تبادل نظر هست ، پاسخی که میزارم برای استارتر اون تاپیک هست اگر از کامنتم خوشتون اومد و ریپلای کردین خوشحال میشم اما اگر مطابق میلتون نبود لطف کنید بگذرید چون چیزی که من کامنت گذاشتم دیدگاه من بوده و نسبت به منطق خودم پاسخ دادم پس تنها استارتر اون تاپیک حق انتقاد از کامنتم را دارند در صورتی که صحبتم تضاد داشته باشد با عنوانشون اگر پاسخی از جانب من دریافت نکردین دلیل نمیشه که حق با شماست🩷
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
قلبم دو تیکه شده برای خودم و خانوادم دلم کبابه ک چقدر زحمت کشیدیم واسش و چجور نمکدون شکوند برای خود ...
ببین بذار کیف کنند به جهنم اصلا برن بمیرن اصلا مرده و زندشون برات مهم نباشه ،فقط به خودت فکر کن سعی کن تصمیم درستی بگیری مدیون آینده نشی اگه متولد۷۹هستی هنوز سنت خیلی کمه مطمئن باش بازم بخت خوب سراغت میاد ،رو خودت کار کن ،تراپی برو یوگا برو ،اصلا برو یه حرفه جدید یاد بگیر، خودت سرزنش نکن کاریه که شده تو مقصر این داستان نیستی ،خداروشکر بچه ای نداری و خانوادت هستن.
اصلا غم و غصه نخور که مامانتم ناراحت کنی ، منطقی فکر کن و تصمیم درست بگیر خودتو عذاب نده
یادش میوفتم ک چقدر عاشق هم بودیم و چطور پشت پا زد ب همه چی یه شب نشده گریه نکنم و دعا نکنم خد ...
خدا مراقبته نگران نباش، خدا آینده تو دیده دلتو دریا کن و بهش اعتماد کن ، عاشقی باید دو طبقه باشه دیگه وقتی شوهرت اینطوری میکنه خب زندگی کردن سخت میشه تو اون خانواده