مثل من باشید
به خدا میگم خدایا
یه میلیارد دلار یه تن سالم واسه خودمو خانواده ام با بیست شدن نهایی ها رو بهم بده.
تو این سه تا هر کدوم رو بده راضی ام.
من از خدا سلامتی عزیزم را خواستم. دوباره رفت اتاق عمل کل زبونش را از دست داده نه بلع داره نه تکلم!!!!!!!
همون هفت مییلیارد نفر هم بیان نمیتونن دیگه زبونش را بهش برگردونن. حاضرم هفت میلیارد خرجش کنم تا خوب بشه ولی نمیشهههههه. سیصد تا بخیه توی یبدنش داره نفسش دست خودشش نیست. این بنده خدا فقط پنجاه سالشه. منم از خدا خواستم از ته ته دلم چرا بهم سلامتی مادرم را نبخشید؟؟؟؟؟
خدایا بازم شکرت اگر چه سخت ولی هنوزم داره با تراک نفس میکشه. حکمتت را شکر
نه عزیزم این چه حرفیه. حرف شما درسته من توی موقعیت سختی هستم خیلی خیلی سخت.
باب ناشکری و گله نگفتم خدا میدونه فقط دلم خیلی پر بود دردل کردم. از سر شب نشستم زل زدم به تخت مادرم که نفسش نگیره. من که از خون مییترسیدم الان راه و بیراه ساکشنش میکنم پانسمان عوض میکنم. یک لحظه سخت شد برام دنیا اومدم اینجا تاپیکیتون را دیدم درددل کردم. الان هم توبه کردم نکنه حرفم ناشکری باشه
