سلام خانما اگر جریان تاپیک هام باشید میدونید نامزدم که ۸ ماه عقد بودیم خیانت کرده و قصد جدایی داریم نه اون منو میخواد نه من اونو
حالا من دوران مجردی داداشم نمیذاشت اینستا نصب کنم بعد نامزدی هم اون خیانت کار منو محدود کرده بود نمیذاشت نصب کنم
من تقریبا یه مدته اینستا نصب کردم با اسم و فامیلی خودم داداشام و آبجیم هم فالو کردم با دختر خاله هام و فامیلا دیگه
بعد دیروز یه درخواست فالو برام اومد
رفتم دیدم خودش بود پسر عموم که چن سال میشه مهاجرت کرده اتریش منم موندم قبول کنم یا نه بعدش قبول کردم
که یهو پیام داد و احوال پرسی کرد منم خیلی سرد و کوتاه جواب دادم منه احمق بچه بودم همش بهش میگفتم بزرگ شدم باهات ازدواج میکنم
کوچیک بودم ۷ یا ۸ سالم بود اونم ۱۴ یا ۱۵ سالش بود و همیشه میخندید اون روز فقط احوال پرسی کردیم حال مامان و بابام رو پرسید