من چندساله باهمچی شوهرم ساختم ...دیگه عاجز شدم خیلی پرو شده و همیشه طلبکار فک میکنه خیلی عالیه و همچین تموم بقیه هم هیچی خیلی زورم گرفته بود ازش رفتیم جایی نشستیم تو کافه بعد من صاحب مغازرو میشناختم قبلا ک مجرد بودم خیلی دنبالم بود ولی من اصلا راه نمیدادم بهش ی پسر واقعا خوشگل رو برادری خیلی خوشگل چشمش سبز موهاش بور قد بلند واقعا عالی وقتی رفتیم سر حرف شد بشوهرم گفتم این صاحب مغازه قبلا خیلی پیگیر من بود حتی بخاطرم دعوا هم میکرد من میدونم این پسره عاشقم نبود فقط گفتم شوهرم بسوزه 🤣🫤چرا همیشه من باید بسوزم از حرفاش و رفتارش والا جیگرم خنک شد ولی حالا پشیمونم 🤣♥️