سلام .لطفا قضاوتم نکنید خودم هر روز خودم و اون طرف و لعنت میفرستم .من قبلا با ی آقایی سه سال دوست بودم و یه شب باهم مشروب استفاده کردیم و این آقا گفت میخام خودم شی دختریم و گرفت .خیلی دوسش داشتم چشام کور شده بود در حدی که وقتی این کار و کرد اشک میریختم که دیگه مال خودشم!!بعد ها مادرش اینا گفتن نه راضی نیستیم و ایشونم گفت من نمیتونم به مادرم اینا جیزی بگم .کات کردیم الان یکی هست قصد ازدواج داریم ..من واقن دیگه دیونه شدم نمیدونم چ راهی هست از ی طرفیم فامیله اگه بگم مشکلم و بگم.انقدر رد دادم و ناراحتم که میگم هیچ راهی جز خودکشی نیست .هر روز هر روز هر ثانیه به این فکر میکنم ..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.