زنگ زد باارومی گفت ازت توقع نداشتم پشت سرم چیزی گفتی اینهمه خوبی کردم فللنکردم
هرچی گفتم کی چیزی گفته
گفتم بقران من به کسی چیزی نگفتم
گفتم بگو کی چیزی گفته
گفتم شاید بخان بین مارو خراب کنن
نباید باور کنی
نگفت فقط حرف خودشو میزد
هرچی گفتم کی
چی گفته
نگفت
تلفن قطع کرد زنک زدم خواهر بزرگش گفتم
اونم زنگ زده بهش
بعد دوباره همین خواهر کوچیکه زنک زد گفت مگه نگفتم نگی چرا به ابجیا گفتی بعدم گفت خفه شو
تلفنم قطع کرد
منم بلاک کردم
قبلشم نوشتم بمن لطفا زنگ نزن دیگه
نوشتم اگه کسی چیزی گفته بگو تا بفهمم
اگر نه که دیگه لطفا زنک نزن ولشکن دیگه
من حدود ده ماه پیش با جاریم درد دل کردم که دختره همونجا گفت و. ناراحتی و دعوا پیش اومد چندماه
اما خوب شدیم همگی
من دیگه با اون خانوم جاریمو میگم حرف پیام ندادم
با فامیل هم که اصلا حرفی نمیزنم
حالا هرچی میگم نگفت
حالا چیکارکنم بچه ها
من الان با جاریه مشکل ندارم یعنی برخورد داریم و من خوب رفتارمیکنم باهاش