تو جاده وایساد بنزین زد بعد میگه چیه
داری اون مردارو نگا میکنی
چیه چشم میچرخونی.... حالا منه بدبخت...
از همه جا بیخبر بقران اصلا همچین اخلاقی ندارم
میگه نه تو چشمت این ورو اون ور میچرخه
من که میدونم دردش چیه این هفته بهم
خوش گذشته میخاد از دماغم دربیاره
بعد میگه به چه حقی پسرعموت با زنو بچه هاش
امده خونه مادرت تو نبودی خیلیم بهم خوش گذشت
منم گفتم خوب یه خونه شهر خودم بگیر هرگوری
میخای خودتت برو... پول رهنم مال منه
خیلی آدمه پستیه
خدایا توروقران کمکم کن مستقل بشم بتونم
ازش جداشم