20 سالمه شاغلم
به همه چیم گیر میده و میخواد همه چیو هنوز کنترل کنه
من یه دفتر نقاشی ساده بخوام بگیرم هی نق میزنه که برای چیته تو که وقت نداری پولاتو انقد خرج نکن
یه کلاس میخوام ثبت نام کنم هی گیر میده که الان واجب نیس تو که صبح تا ظهر سرکاری فلانی بهمانی
خسته شدم از دستش واقعا
میخوام روبالشتیم رو ساتن کنم میگه لازم نکرده واجب نیس همین خوبه
بعضی وقتا ازش پنهون میکنم ولی یا انقد سوال پیچم میکنه که مجبور میشم بگم یا بعد از انجام شدن اون کار دعوا راه میندازه
حتی دو سه باری گفت حقوقتو بریز تو حساب من که خودت هی خرجش نکنی
هرچی لازم داشتی من پول میدم بهت