بچه ها اول بگم ک خانواده شوهر من کوخی نیستن، خیلیم باهام خوبن البته پشت سرم نمیدونم چجورین ولی از یه موضوع خیلی دلم پره. خواهرشوهرم خیلی رومخمه، خونه مادرشوهرم ک دعوتیم دست ب ظرفا نمیزنه، از وقتی حامله شد ک بهانه کمردرد و فلان درد میاورد بعد غذا دراز میکشید ظرف نشوره، حالا هم ک بعد غذا بهانه بچشو میاره خابش میاد، نق میزنه کوفت میزنه خدافظ ما بریم خونمون... آدم اقد احمق.. بخدا مرگمه دعوتیای خونه مادرشوهرمو برم چون عادت کردن من مثه احمقا هستم ک ظرفارو کمک بدم، تو این چندسال ک عروسشونم تاحالا یادم نمیاد ازدونفری ک ظرف میشورن یکیش من نبوده باشم، حتی مادرشوهرم واقعی نمیگه نمیخاد اینبار شما نشورین، عادت کردن همیشه من بشورم. ب دختر خودش ک میگه برو بچت اذیت میکنه ب من نمیگه برو تو خیلی همیشه کمک میدی. اینگم بگم وقتی میان خونم نمیذارن ظرف بشورن میگم مهمونن باشه بهشون خوش بگذره، ظرفارو میذارم ماشین ولی خونه خواهرشوهرم ک دعوتی باید وایستم ظرف بشورم، ماشینم داره ولی انگار دکوری خریده احمق. من معتقدم مهمون باید میره جایی بهش خوش بگذره وگرنه ظرف شستنو خونه خودشم میتونه انجام بده