من دو تا مادربزرگام را تو یه سال از دست دادم ولی مادربزرگ پدریم هروقت یادش میافتم غم عجیبی میاد تو دلم همش دنبال اینم یه خاطره خوب ازش پیدا کنم ولی تا بوده فتنه گری بود دورویی بود همش بابام را پر میکرد نمیذاشت اب خوش از گلمون پایین بره
در عوض مادر بزرگ مادریم خاطرات خوش کودکی که برام درست کرده بود تا ابد روح من را خریده وقتی از مدرسه میومدیم و کفشاش را می دیدیم انگار دنیا را دادن بهمون تو ساک دستی دست دوزش همیشه برامون پفک و تنقلات میاورد من هنوز پفک نمکی را به یاد مامانبزرگم میخورم
چیزی که ماندگار تو دنیا مهربونیه وتمام 😭😭
بیاین مهربون باشیم الان از مرگ مادربزگام ۱۵ سال میگذره و تنها چیزی که بعد ۱۵ سال تو ذهنم مونده چشمای مهربون مادربزگمه