شوهرم و پسرم با هم رفتن بیرون هنوز برنگشتن خونه
جریان از این قراره ک شوهرم با دوستش بعد مدتها قرار
گذاشتن امشب همو ببینن ک پسرمم بهونه گرفت
و همراه باباش رف وقتی ک رسیدن به مقصد دیدم
شوهرم زنگ زد ک بچه اذیت میکنه و فلان البته
قبلش چون تو ماشین خوابش برده منم گفتم چون خواب زده شده اینجوره کم کم بهتر میشه اخلاقش
دیگه بعد همون تماس دو سه بار پیام و زنگ زدم
جوابمو نداد منم امروز بیرون کار داشتم خسته م
ولی از طرفی چون استرسیم موندم بیدار تا خبری ازشون بشه ک بلاخره زنگ زدم جواب داد گف تو راه برگشتیم
گفتمش خب خوبه پس من بگیرم بخوابم بهش برخورد
میگه اره هر شب خدا تو تا شیش صب بیداری
حالا شانس من امشب خوابت گرفته
خب مرد حسابی ۴ صب چیش عجیبه ک خوابم گرفته😒
واقعا مردا یه تختشون کمه قهر کرد ک چرا میخام بخوابم😐