دیروز داشتم حیاط رو جارو میکردم
توپ بچه ها افتاد خورد شیشه انباری رو شکست
کار هر روزشونه توپ انداختن تو خونمون
صاحبش اومد پس بگیره ندادم
گفتم خسارتشو بده ، ندی توپتم پاره میکنم
با پر رویی گفت پارش کن از شیشه ارزون تره میرم یکی دیگشو میخرم
گفتم بهش برو بخر پس
دم به دیقه میومد دم در ازم بگیرتش
اعصابمو ریخته بود بهم
نه معذرت خواهی نه چیزی