یکم دخترم ترسوهه 9 سالشه شبا پیش خواهرش تو اتاق جدا میخوابه
میگه شبا که میخوابم یکوقت پلک میزنم حس میکنم یک لحظه یه چیز سیاهی میبینم .
بعد کلا میترسه میاد پیش ما
چندباری هم خواب دیده عنکبوت سیاهی بهش حمله کرده دیگه ترسش زیاد شده
بهش میگم نگران باش از خستگیه منم اینطور میشم .ولی واقعا من اینطور نمیشم
به نظرتون چیه؟
4قل رو میخونه همیشه حرز امام جوادم داره گردنش
اینچیزا طبیعیه؟
ببرش پیش روانشناس کودک 🙂
پسر منم میترسه متاسفانه نمیدونم چیکارش کنم... البته پسر من. دوستاش درمورد جن باهاش صحبت کردن
منم کوچیک بودم دیدم یه هشت پا بزرگ بهم حمله کرده ،خواب نبوداا مث خواب و بیداری
خواب ریشه تو ضمیر ناخودآگاه ناخودآگاه بچس، ببرید پیش یه روانشناس خیلی حرفیه ای،هر روانشناس نمیتونه تعبیرکنه
احتمالا بهش فکر می کنه، چون ترسیده حالا دیگه موقع خواب هی تو ذهنش می آد
شبا کنارش دراز بکش براش کتاب بخون تا خوابش ببره، قصه های ارامش بخش، اینجوری بدون فکر و خیال می خوابه.
منم بچه بودم از تاریکی خیلی میترسیدم البته بچه ها قدرت تخیلشون خیلی قویه سریع تصویر سازی میکنن
باید ببینی تو خونه دعوا با همسرت داشتی یا از چیزی ترسوندین یا کسی از فامیل اذیتش کرده تهدید شده
شبها بغلش بخواب
تنها آغوش امن مادره،،چیه مد شده بچه ها رو اتاق جدا میخوابونن
هعی از بچگی تا الان ک ۱۸ سالمه اینجورییم مامانمم عین تو میترسه از ترس من
