سلام من تازه. متاهل شدم و از قبل با همسرم در ارتباط بودم؛ توی زندگیم از بچگی مستقل بار اومدم و تجربه های زیادی دارم. ۴ ساله دانشجو ام امسال سال اخرمه. خیلی تو شهری که دارم توش درس میخونم رفت و امد کردم و خوابگاهی هستم.وقتایی که غروب میرم بیرون با دوستانم، همسرم مدام میگن نگرانه و باید برگردم خوابگاه و میگن ممکنه مشکلی پیش بیاد ولی خب من ۴ ساله دارم اینجا میرم و میام و هم شهر مذهبی هست هم به شدت کوچیکه و کوچکترین مسئلهای پیش نیمده، ایشون میگه تو احترام به من نمیذاری و حرف منو گوش نمیدی...من یه مقدار دارم اذیت میشم بابت این مسئله هر چیم باهاش صحبت میکنم بی فایده هس چ کار کنم بنظرتون