من با یه اقا اشنا شدم نزدیک یک هفته ۲۴سالشه خودم۲٠سالمه
ایشون لیسانس برق صنعتی داره مدیر فنی کار خونس، خریدو فروش ماشین انجام میده و بلاگر هم هست...
خودمم دانشجو مهندسی شیمی هستم، قرار اول همین ک منو دید وقتی برگشتم خونه بهم گفت که رابطه رو شروع میکنیم... کاملا دستوری خیلی شوخه و خلاصه ب نظرم خیلی ادم خوبی میاد و همش میگ من تورو ب چشم نامزدم و ناموسم میبینم نه یه فردعادی و میخام همدیگه رو بشناسیم حتی رفته تحقیقات و گفتن ک ما خونواده اوکی هستیم و ایشون هم میگه که مهر تایید خوردی فقط باید یکم بگذره... اما الان همش میگه به مامانت بگو مامانتو درجریان بزار خودشم مادر بزرگشو درجریان گذاشته تا حدودی(بابا مامان نداره) عکس از چتاش میزارم ببینید