این وقت شب برای چی تایپیک دروغ می‌زاری مدال برات کنار گذاشتن بندازن گردنت
اگه جنگ نشه تو تاپیک منم نظرمو میگم درسته خواهرزادتو دوس داری ولی خودتو فدا نباید بکنی اگه یروزی حس کردی بهش حس داری اونموقع شاید
دقیقا بخدا همش باخود فکر میکنم چجور میتونم این کارو کنم؟؟بعد میگم نه بخاطر خواهرزدت
ولی بخدا فکرشم که میکنم حالم از خودم بهم میخوره که چرا فکرشو کردم
و من هیچ حسی ندارم
درضمن من اون موقع نامزد داشتم
[QUOTE=339239423]چی گیرم میاد پربازدید بشم ؟؟ خواهرم که فوت کرده برمیگیرده؟ یاعذاب های مامانم؟ یا دعواهای وبدبختی ...[/Qبرو بخواب داستان نباف
من صرفا بخاطر حرفای اون کاربر اینو گفتم
حتی اگر راست هم نباشه داستان دردناکیه
و آدم یه روزی جذبش میکنه
شما هم بهتره دیگه تاپیک‌نزنی و در خودت مشکلاتت رو حل کنی
چون تو هر تاپیکی هر حرفی درش زده میشه
چه‌موافق چه مخالف
هیچوقت فکرشم نکن چندش ترین کار دنیاست اون شوهر پاره تنت بوده عزیزم اصلا فراموشش کن اگرم ازدواج کرد بچه رو بیشتر خودت و مادرت نگهدارین تا زیر دست نامادری هم نباشه امانتی خواهرتونه روحش آرامش میگیره جگر گوشه اشو براش نگهدارید 😭 شوهرشم بره پی زندگیش به بچشم سر بزنه
وای خدا چه ناراحت کننده دلم ریش شد غصه نخور انشالله که میاره پیشت
روح خواهرت شاد باشه...
داستانی که میگن خودت با دامادتون ازدواج کن بنظرم اصلا پیشنهاد خوبی نیست تصور کن چقد سخته برا این خانم بره تو خونه خواهرش جای اونو بگیره یا بخواد دامادشونو به عنوان شوهر قبول کنه... پیشنهاد من اینه که اگه امکانش هست تا وقتی ازدواج مبکنی خواهرزادت پیش شما باشه
