2752
2734
عنوان

حرکت چیپ و زشته خواهر شوهرم …

70800 بازدید | 131 پست

پنجاه روزه عقد کردیم 

با همسرم از یه مسافرت طولانی که چندین ساعت رانندگی کرد همسرم برگشتیم خونه مادر شوهرم اصفهان  …

خیلی هم کم خواب بودیم چهارصبح رسیدیم 

بیدار شدیم صبحونه اوردن برامون من برای اینکه خانواده شوهرم تو حال تنها نباشن سریع تر خوردمو اومدم تو حال کنارشون و همسرم پای سفره بود گویا بعد خوردنش سفره رو جمع نکرده ..

خواهر شوهرم سه بااار بلند با کنایه گفت اینا خوردنو سفره رو جم نکردن به رو خودشونم نیاوردن … 

بدم اومد از رفتارش اول اینکه تازه عقد کردم دوم اینکه ما مسافر بودیم و به شدت خسته و اینکه من اخر بار کنار سفرع نبودم که جم کنم …و 


زشت بود باید جمع میکردی حق داره

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731

ناراحتی نداره اون زیادی رکه 

ولی شما که براتون سفره تو اتاق انداختن باید شوهرت جمع میکرد یا  حواست میبود و جمع میکردی 

نمیزاشتی سه بار بگه همون بار اول میرفتی 


من که اهل عشق و عاشقی نبودم اما تو از کنارم رد شدی و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد.... 

سه بار تذکر داده 

همون سری اول پامیشدی جمع میکردی

دوستانی که ظرف دوهفته گذشته بنده حقیر تگ کردین اما پاسخی ندادم خدمتتون عارضم که بنده تعلیق بودم ان شالله از امروز که از تعلیقی در اومدم در خدمتتون هستم وقتی میگم اوکی شب بخیر یعنی در حد یه بچه حرف میزنی وبحث کردن باهات عین حماقته
حرف خواهر شوهرش زشت تر بود

من زشتی تو حرفش ندیدم یعنی چی میخوری خب سفره هم جمع کن شوهرش رانندگی می‌کرده خسته بوده خودش چی یه سفره جمع کردن مگه چقدر کار داره

خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست... 🥲خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ... 🌟خدا در دستان مردی است  که نابینایی را از خیابان رد می کند... 💫خدا در اتومببل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد...💫🌟  خدا در جمله«عجب شانسی آوردم»است.... 🌟💫 خدا خیلی وقت است که آمده نزدیک من و تو.. (خدا همین حوالیست)...🥲🙃🌟🌟🌟
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز