2752
2734
عنوان

بخاطر بچهای خواهر شوهرم نمیرم خونه مادرشوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 1353 بازدید | 52 پست
خواهر شوهرم اصلا براش مهم نیست حتی خودش بدتره میبنی با بدبختی بچه رو خوابوندم دو دقه امدم بشینم میره ...

درکت میکنم 

منم همه اینا رو تجربه کردم 

خداروشکر بزرگ تر که بشه این مسائل کمتر میشه 

البته من رفت و امدم رو شدیدا کم‌کردم شاید بخاطر همین دیگه این همه دغدغه شون رو ندارم 

ولی شما اگه خجالتی نیستی خیلی رک بهشون تذکر بده که خودشونو جمع کنن

دخترم شوق نفس کشیدنم👼🏻 مامان بابا دلتنگتونم🖤🥀 ۱۱ تیر ۱۴۰۱ بدترین صحنه ای که میتونستم ببینم رو با چشام دیدم و شکستم اما همین شروع ماجرا بود
خواهر شوهرم اصلا براش مهم نیست حتی خودش بدتره میبنی با بدبختی بچه رو خوابوندم دو دقه امدم بشینم میره ...


خوب از بچه ها نباید توقع داشته باشی ایشون که مادره اینجوری

سلام عزیزان با فروش انواع کتابهای درسی،کمک درسی،کودک، تخصصی و...با ۲۰ درصد تخفیف در خدمتتون هستم.لطفا هر درخواستی که دارید توی تاپیکم  اعلام کنید در مورد کتابهای درسی سال و رشته تون رو بفرمایید.✨🌱
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



درکت میکنم  منم همه اینا رو تجربه کردم  خداروشکر بزرگ تر که بشه این مسائل کمتر میشه  ...

😑اینجا میگن حساسی واقعا نمیدونم بچه کم طاقت ندیدن یا چی من عین بچه خودم تا بحال دورم ندیده بودم بشدت کم طاقت کم حوصله و بیتاب یشب یساعت ساعت خوابش اینور اونور شه باید خودمو واسه ۳. ۴روز سخت اماده کنم 

پسر قشنگم با امدنت زندگی مامان رنگ و بوی بهشت گرفت🩵
😑اینجا میگن حساسی واقعا نمیدونم بچه کم طاقت ندیدن یا چی من عین بچه خودم تا بحال دورم ندیده بودم بشد ...

نه عزیزم هر بچه ای فرق داره 

دختر منم حساس بود 

شدیدااااا 

ببین شب مجبورمون کردن خونشون بخوابیم 

دخترم ۴-۵ ماهش بود اینقدر گریه کرد اینقدر بیتابی کرد ساعت ۲ شب زدیم به جاده برگشتیم 

حالا شما که خوبه من خواهرشوهرام همش میکفتن زشتو زشتو 

گفتم چرا اینجور میگین گفتن برای اینکه چشم نخوره 

کلا منظورم اینه بی فرهنگی و بی عقلی تو هر ادمی پیدا میشه یکی کمتر یکی بیشتر 

بنظرم ادم وقتی بچه میزاد باید تربیتشم بکنه نکه سوهان روح بشه برای بقیه 

شما هم حساس نیستین اونا بیخیالن

دخترم شوق نفس کشیدنم👼🏻 مامان بابا دلتنگتونم🖤🥀 ۱۱ تیر ۱۴۰۱ بدترین صحنه ای که میتونستم ببینم رو با چشام دیدم و شکستم اما همین شروع ماجرا بود
2731

برو ولی زود برو خونه خودت بگو بچه ناآرامی میکنه باید ببرم بخوابنمش اینجا سروصدا نمی‌ذاره

حقیقت آیینه‌ای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست، هر کس تکه‌ایی از آن را برداشت خود را در آن دید، گمان کرد حقیقت نزد اوست، حال آنکه حقیقت نزد همگان است.

بمون خونه خودت هم حرص نمیخوری هم احترامت حفظ میشه

منم دوستم یه دختر بی ادب داره که دوستم یعنی مامانش خیلی بهش روو میده

من اگر مجبور باشم اون بچه رو ببینم اخم و تخم میکنن 

اکر هم مجبور نباشم اصلا نمیرم

دوستان، برای حاجتم صلوات میفرستین؟  امسال با عشقم ازدواج کنم.ممنونم. من دیسک گردن دارم، در صورت اشتباه تایپی، منو ریپلای نکنید.
نه عزیزم هر بچه ای فرق داره  دختر منم حساس بود  شدیدااااا  ببین شب مجبورمون کردن خ ...

مادرشوهر من میگفت بزار بچه گریه کنه چشمش نزنن بگن چقد ارومه در این حد😑😑😑😑😑 من بزارم بچه تلف شه تا چشمش نزنن

پسر قشنگم با امدنت زندگی مامان رنگ و بوی بهشت گرفت🩵

استاتر تو که خواهرزاده و برادرزاده های شوهرت خوبن وای به احوال من.یه برادرزاده هایی داره بقران حسودو بخیل و کثیف خواهرزاده هاش دیگه بدتر هفت ساله ازدواج کردم اونا هم دیوار به دیوارن باهام ولی بخاطر بچهای اینا با رفتاراشون سالهاست منو بچها تنها تو خونه زندانیم.از خدا میخام پاسخگو باشه.این حجم از پلید بودن و سیاه قلب بودن از بچها بعیدع

مادرشوهر من میگفت بزار بچه گریه کنه چشمش نزنن بگن چقد ارومه در این حد😑😑😑😑😑 من بزارم بچه تلف شه ...

اره میدونم چی میگی😂😂 منم اینجورین 

دخترم شوق نفس کشیدنم👼🏻 مامان بابا دلتنگتونم🖤🥀 ۱۱ تیر ۱۴۰۱ بدترین صحنه ای که میتونستم ببینم رو با چشام دیدم و شکستم اما همین شروع ماجرا بود

من شرایط شما رو نداشتم اما یچیزی شبیه ب همین. دخترم همین حدود سن ک بود خیلی حساس بود رو خوابش اگه خوب نمیخوابید بعدش خیلی نق میزد و ماهم میرفتیم شهرستان و یکی دوبار این ماجرا تکرار شد و قشنگ درکتون میکنم. عزیزم اگر فاصلتون زیاد نیس صبح برین سربزنین و شب برگردین خونتون. یااینکه شب شام خوردین برین همون طبقه بالا خونه خودتون بگین بچم رو سروصدا حساسه و وقت خوابشه ک هم شما راحت باشین هم کوچولوتون. 

اسی ینی واقعا درکت میکنم نمیدونم تو منی یا من تو بچه خواهرشوهرمنم دمار از روزگارم دراورده بس که بچمو اذیت میکنه هم میگه بده بغل من بچه منم بد قلقه با هیچکس ز خودم کنار نمیام اره درسته بچرو به گریه میندازن بعد خودشون میرن تو میمونی موگریه های بچه یه بار انقد بچمو اذیت کردن از چهار بعد از ظهر گریه میکردو سینمو نگرفت تا ده شب که هلاک دو خوابید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز