من ۱۹سالمه و خیلی زود ازدواج کردم...۴ساله ازدواج کردم،البته ۲ سالهک خونه خودمم،۲سال عقد بودم
از همون اوایل عقد نسبت ب مادرشوهرم بدبین شدم،مادرشوهرمم خیلی خوبه،بدون استثنا همه افراد فامیل شوهرش دوسش دارن،واسه همین همیشه فکر میکنم منم ک مشکل دارم!مادرشوهرم تنها ایرادش اینه ک حالت های افسردگی و اضطراب و....داره،همش دلش میخواد شوهرمو تو چنگ خودش نگه داره،ما ازشون دور نشیم و...منم سیاست نداشتم از اول ک شوهرمو بتونم تو دست خودم بگیرم،خیلی عذاب میکشم،انگار همش بی دلیل ناراحتم،خیلی غصه میخورم،رنج میکشم و همص تو ذهنم قضاوتش میکنم..شوهرمم ک مدام خونه اوناس این افکارم بدتر میشن،خیلی به خودکشی فکر میکنم
نمیخوام دکتر برم،فقط بگید من مشکل دارم؟